پرواز پرستو
تا حالا به این فکر میکنین که مهریه یعنی چی الان میگم مهریه یعنی مهر عاشق به معشوق حالا پرواز میخواد این رو ازتون بپرسه که اگه همین الان یه نفری که با جون و دل دوستش دارین بهتون زنگ بزنه و بگه که 1 میلیارد به حسابتون واریز کرده اونم چی به انواع مهریه شما سکته میکنید یا اینکه کمی به فکر فرومیرید و احتمالا با خودتون میگید این پول که کمه ارزش من بیشتر از ایناست حالا یه سوال دیگه شما چقدر زیبایی ظاهری دارید از 0 تا 10000000000000 خوب حالا اینا یعنی چی یعنی شما هر چی زیبا تر باشید رقم مهریه افزون و افزون تر میشه و آقای عاشق بی پول نگران و نگران تر این یادتون باشه که پرواز نمیگه پ و ل بده ولی این رو میگه که احساس قوی تره . خوب حالا توجه کنید که آقای پرستو عاشق خانوم پروازه میشه (تشبیه) آنگاه آنها تصمیم میگیرن که پرستو مثل پرواز یه احساس بشه برای خوب پریدن یا یه پرستو بمونه که پریدن رو از یاد برده خارج از تخیل خانومها تنها یه جسم نیستند بلکه احساس هستند در کالبد جسمی ظریف و آقایون بعد از عاشق شدن تازه کارشون شروع میشه مختصری از کارشون میشه هم جنس پرواز شدن و پریدن آموختن. نکته قابل توجه اینجاست که زیبایی ظاهر را تا حدی همه دارند ولی چه کسی به زیبایی باطن آراسته است زیبایی باطن را با زر نمیتوان هم تراز دانست هنگامه ای که مهر از دریچه قلب معشوق وارد میشود زرو زیور هرچه قدر هم دربزند اجازه ورود نمییابد چرا خوبی و اخلاق نیکو را مهریه وضامن زندگی خود قرارندهیم چرا آقدر مهرتو باید زیاد باشد که کابوس شبانه عاشقت گردد و رندگیتون رو در شبهایی که میتوانید زندگی را به افسانه مبدل کنید به جنگلی پر از وهم و دلزدگی بینجامانیم . آیا در زندگی کره زمین تا بهال زیبا رو تر از حضرت زهرا و پاک دامنتر و آراسته باطن تر از ایشان به خود دیده به خدای خالق گل یاس جواب نه میباشد ولی مهر ایشان چه بود. پس چرا اگر میدانید عاشق شما صفا دل است صفا برهم میزنید . چرا ما امت ایشان اینگونه صفا دلی با یار نکنیم. دخت ارجمند پیامبر هنگامى که شنید پدر گرانمایهاش پس از رضایت او، وى را به ازدواج على علیهالسلام درآورده و صداق او را بسیار اندک قرار داد، به آن حضرت گفت: چرا وقتی میشود پرواز بودو پریدن مثل پرستو بی پرواز درگوشه ای رمیدن
«اى پیامبر خدا! دختران مردم عادى نیز همینگونه ازدواج مىکنند و مهریهى آنان از همین درهمها و دینارهاى دنیوى است، پس فرق ما و آنان چیست؟ من از شما تقاضا مىکنم که این مهریه دنیوى و مادى را به شوى گرانقدرم على علیهالسلام بازگردانى و خود از خدا بخواهى که مهریهى مرا شفاعت گناهکاران امت قرار دهد.»
درست پس از این خواستهى فاطمه علیهاالسلام بود که فرشتهى وحى فرود آمد و کاغذى از حریر با خود آورد که در آن اینگونه نوشته شده بود:
«خداوند مهریهى فاطمه را شفاعت گناهکاران امت پدرش قرار داد.»
و به همین دلیل هم بانوى بانوان آن سند آسمانى را نگاه داشت تا به هنگامهى مرگ در درون کفن او قرار دهند و فرمود:
«هنگامى که در روز رستاخیز برانگیخته شدم، این سند آسمانى را بدست مىگیرم و طبق آن از گناهکاران امت پدرم پیامبر، به اذن خدا و خواست او، شفاعت مىنمایم.» این روایت همانگونه که از نظرتان گذشت نمایشگر عظمت و شکوه بانوى بانوان و همت والاى اوست، چرا که او از پدرش مىخواهد که این موقعیت رفیع و این مقام پرفراز را براى او بخواهد و دعاى پیامبر نیز مورد پذیرش قرار مىگیرد و در برابر خواستهى پیامبر آن سند آسمانى فرود مىآید که به خواست خدا در روز رستاخیز حقیقت آن براى همه روشن مىشود.
در این مورد «صفورى» در کتاب خویش «نزهةالمجالس» از «نسفى» آورده است که: فاطمه علیهاالسلام از پیامبر گرامى تقاضا کرد که خداوند مهریهى او را شفاعت امت پیامبر در روز رستاخیز قرار دهد و پذیرفته شد و در آن روز است که مهریهى خویش را خواهد خواست.
به هر حال روایات بسیارى از امامان نور بیانگر آن است که خداى جهانآفرین در روز رستاخیز جزء مهریهى فاطمه علیهاالسلام شفاعت او را در حق گناهکاران امت پیامبر، قرار داده است.
Design By : Pichak |