پرواز پرستو
دانیکه چرا آب فرات است گل آلود شرمندگیش از لب عطشان حسین است شعری در زبان حال حضرت زینب در اربعین حسینی منبع = http://imam-hossein.blogfa.com
اگرچه در سفر شام رنج و صدمه کشیدم
هزار شکر شها ماندم و مزار تو دیدم
چگونه شرح دهم نازنین برادر زینب
تو خود گواه منی کاندرین سفر چه کشیدم
به زیر نیزه و شمشیر و سنگ و خنجر و پیکان
چو یافتم بدنت مرگ خویشتن طلبیدم
شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت
چنان نمود که دل از حیات خویش بریدم
ازان زمان که تو گفتی ز تشنگی جگرم سوخت
من آب سرد و گوارا بدون غم نچشیدم
گمان مدار که دیگر زیاد زنده بمانم
گواه قامت خمگشته است و موی سپیدم.
نوشته شده در دوشنبه 89/11/4ساعت
2:59 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |
Design By : Pichak |