سفارش تبلیغ
صبا ویژن






























پرواز پرستو

تابه حال به این فکر کرده اید که انداختن انگشتر در هر انگشت چه معنایی دارد ؟ ما به شما می گوییم که هر انگشت نشانه چیست و چطور انداختن انگشتر در انگشتان مختلف تفاوت می کند .

مفهوم انگشت های مختلف برای انداختن انگشتر
انگشت شست : نشان دهنده قدرت اراده در فرد است . این انگشت با خودِ درونی فرد در ارتباط است . وقتی به شما گفته می شود که در انگشت شستتان انگشتری بیندازید ، به دقت مراقب تغییراتی که در زندگیتان اتفاق می افتد باشید . این انگشتر قدرت اراده شما را تقویت خواهد کرد .

انگشت اشاره : نشان دهنده قدرت ، رهبری و جاه طلبی است . این انگشت نشان دهنده یک نوع قدرت خاص است . این مسئله به خصوص در قدیم الایام وقتی پادشاهان قدرتمند در انگشت اشاره خود انگشتر می انداختند بیشتر نمود دارد . در نتیجه ، انداختن انگشتر در این انگشت به شما در این زمینه کمک می کند .

انگشت وسط : نشان دهنده فردیت و هویت فرد است . این انگشت که در وسط قرار گرفته است نشاندهنده یک زندگی متعادل و متوزان است . انداختن انگشتر در این انگشت به شما کمک می کند زندگی متعادلتری داشته باشید .

انگشت انگشتری انگشت چهارم : شماست . انگشت انگشتری دست چپ به قلب رابطه مستقیم دارد . به خاطر همین است که حلقه ازدواج در این انگشت انداخته می شود . این انگشت همچنین نشاندهنده احساسات و خلاقیت در فرد است . انداختن انگشتر در انگشت چهارم دست راست به شما کمک می کند در زندگی خود خوشبین تر باشید .

انگشت کوچک : نشان دهنده همه چیز در روابط شماست . این انگشت نشاندهنده روابط ما با محیط بیرون می باشد و دقیقاً مخالف شست است که به خودِ درونی ما اشاره دارد . این انگشت نشاندهنده رفتار ما با دیگران است . انداختن انگشتر در این انگشت به شما کمک می کند روابط خود را تقویت کنید ، به خصوص درمورد ازدواج . به ارتقاء روابط کاری هم کمک می کند .

منبع=http://www.vefagh.co.ir

پرواز آرزوی صورت زیبا سیرت زیبا و انگشتری زیبا رو براتون داره


نوشته شده در دوشنبه 89/11/18ساعت 6:10 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

این شعر بسیار خواندنی سروده آقای محبت و از کتاب چهارم دبستان 

در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست میدیدند

یکی از روز های سرد پاییزی زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید خم شدو روی دیگری افتاد

گفت ای آشنا ببخش مرا خوب درحال من تامل کن
ریشه هایم زخاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن

کاج همسایه گفت با تندی مردم آزار از تو بیزارم
دور شو دست از سرم بردار من کجا طاقت تورا دارم

بینوا راسپس تکانی داد یار بی رحم و بی مروت او
سیمها پاره گشت و کاج افتاد برزمین نقش بست قامت او

مرکز ارتباط دید آن روز انتقال پیام ممکن نیست
گشت عازم گروه پی جویی تا ببیند که عیب کار از چیست

سیمبانان پس از مرمت سیم راه تکرار بر خطر بستند
یعنی آن کاج سنگدل را نیز با تبر تکه تکه بشکستند 

و حال نسخه جدید این شعر زیبا

در کنار خطوط سیم پیام خارج از ده دو کاج روئیدند
سالیان دراز رهگذران آن دو را چون دو دوست می‌دیدند
روزی از روزهای پائیزی زیر رگبار و تازیانه باد
یکی از کاج ها به خود لرزید خم شد و روی دیگری افتاد
گفت ای آشنا ببخش مرا خوب در حال من تأمل کن
ریشه‌هایم ز خاک بیرون است چند روزی مرا تحمل کن
کاج همسایه گفت با نرمی دوستی را نمی برم از یاد
شاید این اتفاق هم روزی ناگهان از برای من افتاد
مهربانی بگوش باد رسید باد آرام شد، ملایم شد
کاج آسیب دیده ی ما هم کم کمک پا گرفت و سالم شد
میوه ی کاج ها فرو می ریخت دانه ها ریشه می زدند آسان
ابر باران رساند و چندی بعد ده ما نام یافت کاجستان 

شاعر: محمد جواد محبت، همان شاعر دوکاج     منبع = http://forum.iran-egold.com


نوشته شده در دوشنبه 89/11/18ساعت 5:56 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

مهم نیست عاشق باشی مهم اینه که عشقت رو خوب بشناسی بدونی از چی ناراحت میشه از چی خندون تو و فقط خود تو باید این کار رو انجام بدی چون عقاید تو هستند که تو رو میسازن نباید در مورد دیگران قضاوت کنی هیچ وقت کسی رو به گناه کس دیگری نسوزون بزار تا اونی که هر لحظه و هر ثانیه به فکرت خطور میکنه و قلبت به تپش میفته خودش رو بهت ثابت کنه فکر نکن اون چیزهایی که تو فکر میکنی درمورد همه صادقه شاید اونی که تو فکر میکنی دقیقا همون نباشه ولی یه کسی هم باشه که به ظاهر خیلی افکار کوچکی داشته باشه ولی حقیقت قلبش پر از نور هدایته عشق چیزی نیست که به آسونی به دست بیاد پس قدر عشقت رو بدون و مهم تر از اون از معشوقت هر چه که میتونی خوب مواظبت کن شادش کن تا شادت کنه اونم چندین برابر وبدون اگه تو بخوای اون جونش رو هم برای تو ناقابل میدونه و در تلاش برای اینکه چیز بهتری برای پیشکش پیدا کنه . هیچ وقت نزار اون چهره زیبا و رویایی که اون از خودت و شخصیتت برای خودش ساخته یه روزی تبدیل بشه به..... به اون چیزی که برگردوندنش به حالت اول ممکن نباشه و به یاد داشته باش اون کسی که عاشق واقیه هیچ وقت با زبونش ترو نمیرنجونه پس تو هم اینگونه باش.

با تشکر پرواز


نوشته شده در دوشنبه 89/11/11ساعت 9:54 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

تا حالا به ابن فکر کردین که اونایی که اطراف شما هستند چند درصدشون شما رو به خاطر خودتون دوست دارن یا حتی به خاطر خود خودتون بهتون احترام میزارن شمایی که فکر میکنید یه چیزی کم دارین تا دیگران دوستتون بدارن و یا براتون ارزش قائل بشن باید بدونین که هیچ چیز والا تر خود واقعیتون که از یه انسان تشکیل شده با افکار والا و پرورش یافته نیست بدونید کسایی هم هستن که شخصیت رو به معنای واقعی اون میدونن نه به معانی که بعضی از ما ساختیم و مثل یک پیله مستحکم دور کلمه شخصیت پیچیدیم . شما حتی یک لحظه هم حق ندارید درمورد خودتون با حالت ضعف و کمبود برخورد کنید اونی که شما رو به این دنیا فرستاده به شما اجازه نخواهد داد که شما خودتون رو کوچک فرض کنید به این دلیل که به آفرینش شما افتخار میکنه پس باعث نشید که ناراحتی به وجود بیارید به خودتون افتخار کنید تا احساس مردم به شما احساس خوبی باشه همراه با عشق.


نوشته شده در دوشنبه 89/11/11ساعت 9:36 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

دوستت دارم دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا، دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را… این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند! فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش… شروع می‌کنی به خرج کردنشان! توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتیاگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟ بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به چشم ناپاکی… به کار گرفتنه اعتماد آدم‌ها! سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری… اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن... وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ... و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند

دکتر شریعتی          منبع =http://www.irantapesh.net/

      


نوشته شده در دوشنبه 89/11/11ساعت 7:42 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

دانیکه چرا آب فرات است گل آلود    

                             شرمندگیش از لب عطشان حسین است 

شعری در زبان حال حضرت زینب در اربعین حسینی

اگرچه در سفر شام رنج و صدمه کشیدم

هزار شکر شها ماندم و مزار تو دیدم

چگونه شرح دهم نازنین برادر زینب

تو خود گواه منی کاندرین سفر چه کشیدم

به زیر نیزه و شمشیر و سنگ و خنجر و پیکان

چو یافتم بدنت مرگ خویشتن طلبیدم

شب و خرابه و آه یتیم و غربت و ظلمت

چنان نمود که دل از حیات خویش بریدم

ازان زمان که تو گفتی ز تشنگی جگرم سوخت

من آب سرد و گوارا بدون غم نچشیدم

گمان مدار که دیگر زیاد زنده بمانم

گواه قامت خمگشته است و موی سپیدم.

عشق عالم است حسین(ع)

منبع = http://imam-hossein.blogfa.com


نوشته شده در دوشنبه 89/11/4ساعت 2:59 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

تا حالا به این فکر میکنین که مهریه یعنی چی الان میگم مهریه یعنی مهر عاشق به معشوق حالا پرواز میخواد این رو ازتون بپرسه که اگه همین الان یه نفری که با جون و دل دوستش دارین بهتون زنگ بزنه و بگه که 1 میلیارد به حسابتون واریز کرده اونم چی به انواع مهریه شما سکته میکنید یا اینکه کمی به فکر فرومیرید و احتمالا با خودتون میگید این پول که کمه ارزش من بیشتر از ایناست حالا یه سوال دیگه شما چقدر زیبایی ظاهری دارید از 0 تا 10000000000000 خوب حالا اینا یعنی چی یعنی شما هر چی زیبا تر باشید رقم مهریه افزون و افزون تر میشه و آقای عاشق بی پول نگران و نگران تر این یادتون باشه که پرواز نمیگه پ و ل بده ولی این رو میگه که احساس قوی تره . خوب حالا توجه کنید که آقای پرستو عاشق خانوم پروازه میشه (تشبیه) آنگاه آنها تصمیم میگیرن که پرستو مثل پرواز یه احساس بشه برای خوب پریدن یا یه پرستو بمونه که پریدن رو از یاد برده خارج از تخیل خانومها تنها یه جسم نیستند بلکه  ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 89/11/3ساعت 11:8 صبح توسط پرواز نظرات ( ) |

در زمان ها ی گذشته ، پادشاهی تخته سنگ را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العملمردم را ببیند خودش را در جایی مخفی کرد. بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بی تفاوت از کنار تخته سنگ می گذشتند. بسیاری هم غرولند می کردندکه این چه شهری است که نظم ندارد. حاکم این شهر عجب مرد بی عرضه ای است و ... با وجود این هیچ کس تخته سنگ را از وسط بر نمی داشت . نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود ، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسه ای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود ، کیسه را باز کرد و داخل آن سکه های طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در ان یادداشت نوشته بود :
" هر سد و مانعی می تواند یک شانس برای تغییر زندگی انسان باشد               منبع=http://forum.iran-egold.com

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/10/29ساعت 7:22 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

بر سر گور کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشه شده است :

کودک که بودم میخواستم دنیا را تغییر دهم.بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است باید انگلستان را تغییر دهم.

بعد ها انگلستان را هم خیلی بزرگ دیدم تصمیم گرفتم تنها شهرم را تغییر دهم.

در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم.

اینک که در استانه مرگ هستم میفهمم که اگر روز اول تنها خودم را تغییر داده بودم شاید میتوانستم دنیا را هم تغییر دهم!!!!!!!!

ماهی دانا

 گویند روزى ماهیان دریا جلسه اى تشکیل دادند و گفتند: ما سالها است این حکایت را مى شنویم که آب مایه حیات است . اما هرگز آب را ندیده ایم .
اخیرا شنیده ایم در فلان نقطه از دریا، ماهى دانائى که آب را دیده ، زندگى مى کند. پس باید نزد او برویم تا آب را به ما نشان دهد.
هنگامى که ماهیان به او رسیدند، از او خواستند آب را به آنها بنمایاند.
ماهى دانا گفت : شما چیزى غیر از آب به من نشان دهید تا من آب را به شما نشان دهم .
این مثلى است براى کسانى که قائل به مبداء و معاد نیستند و مى گویند: اگر خدائى هست ، پس چرا او را نمى بینیم ؟ غافل از اینکه خالق جهان همه جا هست . چشم بصیرت مى خواهد تا به آثار او بنگرد و خالق جهان را در هر چیز مشاهده نماید.

چنانکه امیرمؤ منان فرمود:ما راءیت شیئا الا و راءیت الله قبله و بعده و معه

"هیچ چیزى را ندیدم مگر اینکه قبل از آن و بعد از آن و با آن خدا را دیدم .سالها دل طلب جام جم از ما مى کرد "

سالها دل طلب جام جم از ما مى کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا مى کرد
گوهرى کز صدف کون و مکان بیرون بود
طلب از گمشدگان لب دریا مى کرد
بیدلى در همه احوال ، خدا با او بود
او نمى دیدش و از دور خدایا مى کرد

و نحن اقرب الیه من حبل الورید(191) خدا از رگ گردن به انسان نزدیکتر است
دوست نزدیکتر از من به من است
وین عجبتر که من از وى دورم
چه کنم با که توان گفت که دوست
در کنار من و من مهجورم.

منبع = http://forum.iran-egold.com


نوشته شده در یکشنبه 89/10/26ساعت 5:8 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

اونایی که خوبی رو هرچند به میزان ذره ای در خود میبینند و اونایی که میخوان خوب بودن رو یاد بگیرن  و باز اونایی که به خوبی اعتقادی ندارن برای خوندن این مطلب در ادامه   دعوت دارند.  هشدار! دعوت به منزله یه جور دست دوستی میباشد لطفا آن را رد نکنید .   دوستدار شما پرواز     ادامه مطلب...

نوشته شده در یکشنبه 89/10/26ساعت 1:53 عصر توسط پرواز نظرات ( ) |

<      1   2   3   4      >

 Design By : Pichak